test
test
test
test
test
test
test
test
oOoOoOoOoOoO
چه زیاد شده فاصلمون غرورمون عشقو گرفت ازمون
یعنی هنوز عاشقمی یا عوض شدی میخوام بپرسم نمیچرخه زبون
چه روزایی که خوب بودی باهام حرفای قشنگی میگفتی برام
هنوز همون دوست دارم روی قولشه هستی رو حرفی که گفتی برام
منو ببینی میفهمی غم توی چهرمو
همیشه سکوت تو دق میده آدمو
داره با گذشته ها سر میره حوصلم دل بده حوصلمو
بی معرفت از دل من نگیر فاصله
فاصله همیشه باعث میشه عشق بره
عشق که بره یه عاشق میشه تنها با گریه و کلی گله
oOoOoOoOoOoO
پره فکرای بد میشم باید فکرو چیکارش کرد؟
چرا زنگ نزد از گوشیش یعنی اسممو پاکش کرد؟
یهو یخ میشم با این فکر دلت بایکی سازش کرد🥶🥺
گاهی ترسی میاد جونم دیگه اون نمیاد پیشت
وقتی کم شد احساسش جای دیگه ای خرج میشه
oOoOoOoOoOoO
غرور | زیبا رحیمی
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
روزها از پی هم میگذشت پاییز برای من هر لحظه دلگیرتر می شد
از اون روزی که اونطور باهام برخورد کرد سعی کردم زیاد جلو چشمش نباشم تا یه خورده آروم بگیره
جلو پنجره اتاقش و تو کوچه و در خونشون که نمی تونستم برم اما چند دفه رفتم تو کوچه ای که مدرسش بود پشت انبوهی از درخت های کاج قایم میشدم و رفتنش رو تماشا میکردم
هر وقت که می دیدمش دل بیقرارم مثل یه توپ پر باد خودشو به قفسه سینم می کوبید
اگه یه روز نمی دیدمش تا روز بعد کلافه و بیتاب بودم تصمیم گرفتم براش نامه بنویسم ذوق عجیبی داشتم و سر از پا نمیشناختم
برگی از دفترم کندم اولین بارم بود داشتم نامه مینوشتم اون هم برای کسی که دوستش داشتم گیج بودم و نمیدونستم چی بنویسم چند خط نوشتم اما خط خطیش کردم بازم یه برگ دیگه کندم
خیلی ساده و صادقانه توش نوشتم از همون اول که دیدمش دلمو بهش دادم دیگه هم پسش نمیگیرم
ازش خواستم یکم با دلم راه بیاد یه سری حرفای قشنگ هم نوشتم که شاید فرجی بشه و دلش به رحم بیاد
گل سرخی از باغچه خونه دور از چشم مادرم کندم و پیش به سوی کوچه کاج ها از در مدرسه که اومد بیرون دیدمش ولی صبر کردم تا اطرافش یه خورده خلوت بشه و کوچه کاج هارو رد کنه دست و پام می لرزید هیجان کل وجودمو گرفته بود نفس عمیقی کشیدم و خودمو از پشت درخت غول پیکر کشیدم بیرون
داشت نزدیک میشد خدایا کمکم کن
بهم که رسید سلام کردم ولی اون بی توجه از کنارم گذشت پشت سرش آروم راه میرفتم
جواب سلام واجبه ها، با تو هستم خانم با عصبانیت روشو کرد سمتم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
ای چراغ هر بهانه از تو روشن از تو روشن
ای که حرفای قشنگت منو آشتی داده با من
من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه
باز میایم که مثل هر روز برامون دونه بپاشی
من و گنجشکا می میرم تو اگه خونه نباشی
همیشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام
بس که اسم ترو خوندم بوی تو داره نفسهام
عطر حرفای قشنگت عطر یک صحرا شقایق
تو همون شرمی که از اون سرخه گونه های عاشق
شعر من رنگ چشاته رنگ پاک بی ریایی
بهترین رنگی که دیدم رنگ زرد کهربایی
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
اردلان سر افراز
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
با تشکر از دانا برای ارسال این پست
ﻣﺠﺮﯼ: ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻼﺗﻮ ﺑﻬﺖ
ﺑﺪﻡ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﻣﻀﺮ ﺑﻬﻢ
ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ،ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ
ﭼﺸﻤﺎﯼ ﺷﻤﺎﺱ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ "ﻧﻪ" ﺑﮕﻢ،ﭼﺸﻢ
ﺷﮑﻼﺗﻮ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﻣﺠﺮﯼ: ﻧﻤﯿﺪﻣﺶ ﺑﻬﺖ،ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻼﺕ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ
ﻭﻗﺘﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺎﺗﻮ ﺧﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻣﻨﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﮐﻪ
ﺩﺭﺳﺎﻣﻮ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﺩﯾﮕﻪ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﯾﺎ ﺍﺳﺘﺨﺮ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ
ﻣﺠﺮﯼ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﯾﻮ ﭘﺎﺗﻪ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺁﺧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ
ﺷﻢ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﯽ ﺩﻣﺎﻏﺖ
ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﺸﻪ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻓﺪﺍﯼ ﺳﺮﺕ،ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ
ﻋﻤﻠﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﯾﻨﯽ ﭘﯿﻨﻮﮐﯿﻮ ﺁﺧﺮﺵ ﺁﺩﻡ ﺷﺪ ﺗﻮ
ﻧﺸﺪﯼ!
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺍﻭﻥ ﯾﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﭘﯿﺸﺶ ﺑﻮﺩ
ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺩﺍﺷﺖ،ﻣﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﮔﺎﻭ ﻭ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ،ﻫﻤﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﻫﻢ
ﺍﺯ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩ :D :D :D
ﻣﺠﺮﯼ: ﺗﻮ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﯽ ﻣﻌﺪﻟﺖ 15 ﺷﺪﻩ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻧﻪ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﺍﮐﺒﺮﯼ ﺑﯿﺴﺖ
ﺷﺪﻩ؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺁﻗﺎﯼ ﺍﮐﺒﺮﯼ ﻭﺍﺱ ﺑﭽﻪ ﺵ
ﭘﻠﯽ ﺍﺳﺘﯿﺸﻦ ﺧﺮﯾﺪﻩ؟
ﻣﺠﺮﯼ: ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺩﺍﺭﻩ!؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺷﻤﺎ ﻋﯿﻦ ﺁﻗﺎﯼ ﺍﮐﺒﺮﯼ
ﺷﺪﯼ ﻣﻨﻢ ﻋﯿﻦ ﺑﭽﻪ ﺵ ﻣﯿﺸﻢ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﺧﺐ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻣﺦ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
ﻣﺠﺮﯼ: ﯾﻨﯽ ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺱ ﺗﻮ ﭘﻠﯽ ﺍﺳﺘﯿﺸﻦ
ﺑﺨﺮﻡ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ!؟
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ: ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻠﯽ ﺍﺳﺘﯿﺸﻦ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﮕﻪ
ﺧﻠﻪ ﺑﺸﯿﻨﻪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻧﻪ!؟
ﻣﺠﺮﯼ: ﺑﭽﻪ ﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﺍﮐﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﯽ
ﺍﺳﺘﯿﺸﻦ ﺩﺍﺭﻩ ﻫﻢ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ !
ﭘﺴﺮﻋﻤﻪ : ﺁﻫﺎ ... ﺣﺎﻻ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺧﻠﻪ !؟
ﭘﺲ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺳﺮﮐﻮﻓﺘﺸﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﻥ
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم